نام آوران اشكور -   سيد كاظم سادات اشكوري [توابع رامسر] قسمت نهم

 

 

سادات اشكورى-كاظم

كاظم سادات اشكورى به سال  ١٣١٧  شمسى در نارنۀ اشكور (شرق گيلان) به دنيا آمد. شاعر، نويسنده، مترجم، محقق و گيلان‌شناس است. اشكورى، در همۀ زمينه‌هاى شعر، آثار بسيار دارد و بيشتر نوگراست. آثارى كه از او تاكنون منتشر شده است عبارتند از:

آن‌سوى چشم‌انداز (شعر) -از دم صبح (شعر) -با ماسه‌هاى ساحل (شعر) -چهارفصل (شعر) -از بركه‌ها به آينه (شعر) -در كنار جادۀ پائيز (شعر) -شبنم بر خاك (داستان كوتاه) -با اهل هنر (مقالات در شعر و شاعرى) -برگها مى‌ريزند (داستان) -افسانه‌هاى اشكور بالا (تحقيق) و چند كتاب ترجمۀ داستان.

غروب
غروب

كوهها، خاموش
به صداى آب،
گوش مى‌دادند.
* تير خورده (زَرَج ٩) روز، به آرامى،
بال‌وپر مى‌زد و جان مى‌داد.
* قلۀ آرنگ ١٠
لكه‌هاى خون را مى‌شست،
از دامن ابر.
* جنگلِ دامنۀ كوه،
هراسان بود.
غم جان دادن روز
خيل گنجشكان را
به تلاطم واداشت
* من
بوته‌اى بودم
روئيده به دشت!

شيراز

چشمى ز خشم پر
لم داده بر مخدۀ مخمل.
-من تشنه‌ام، ز كاسۀ چشمان
خونى بريز
جلاد!
تا اين پياله
-چونان لاله-
رنگى دوگانه يابد.
اين كيست مى‌خروشد
-بر كرسى‌ى حكومت شيراز-
از طعنۀ «عبيد» ؟
در خانۀ «امير مبارز»
ديگر
خنجر نمى‌نهند به حلقومى
زان شماست
زين‌پس
اسب و يراق و
جامۀ زربفت.
يك سبزه
با صراحى‌ى مى
رفت
-از پشت شيشه‌هاى رنگين-
در جامۀ بنفش.
كو آن شراب كهنه
كه-مى‌گفتيد-
مردافكن است؟
«حافظ» نشسته است
در ايوان
حافظ، حفاظ حافظه و ما
نيست
شطى‌ست
-از ترانه و غم-
سرشار
در كوچه‌هاى قديمى
بازار هل‌فروشان را
تعطيل كرده‌اند.
مهر  ١٣۵١ -شيراز

زرج – كبك و آرنگ : كوهي در بالا اشكور  مبنع ك گيلان ص600

 توضيح :نارنه، روستایی است از دهستان بالا اشكور توابع شهرستان رامسر استان مازندران